شب یلدا....

در قانون طبیعت در طی ایام سال
تنها یک شب یلدا داریم
اما من تنها چه شبهاست که
به انتظار امدنت شب یلدا دارم
امیدوار م که شب یلدای هجر تو
هر چه سریعتر به
روز وصل تو تبدیل شود.
به امید امدنت شبهای
یلدای عمرم را به فکرت
سپری خواهم کرد.
نازنینا بیا تا شبهای یلدای
من هر چه زودتر پایان پذیرد.

نیامدی.....

این همه نیامدنها
این همه میسر نشدنها
گفتی می ایم
کی ؟

درب خانه را واگذاشتم
که اگر از کوچه ام گذشتی
بوی پیراهنت
به اتاقم بیاید.

چشم به راهت می مانم تا ابد .

یار رمیده.......

 زما ای گل چه دیدی؟/که دامن در کشیدی/
جفا کردی،بخشیدم/وفاکردم،رنجیدی/
عتاب تو ،بشنیدم/فغان من،نشنیدی/
نگارا...............................................................
ندیدم جز خواری/ولی در عشقت از جهان بریدم/
چه دیدی جز یاری/که چون بخت ازمن ناگهان رمیدی/
اگر باتو ،وفا کردم/خطاکردم خطاکردم/
چو دیدم خویت را/چرادرکویت اشیان کردم/
چو دیدی مهرم را/چرا اخر از اشیان پریدی/
دلدارا.............................................................
گمان بردم اول/که گر جان خواهم،نشکنی دلم را/
ندانستم ای گل/که عهد مرابشکنی به زودی/
اگر صید تو شد جانم/پشیمانم،پشیمانم/
ز مهرم دل کندی/ولی ان که می گفتمت همانم/
به عهدت دل بستم/ولی ان که می گفتم نبودی/

از اشعار رهی معیری :تقدیم به او که چشمانم منتظر امدنش و قلبم منتظر مهرش است